راهبرد معاصر - شما را نمی دانم اما من هر بار که از تریبونی تهدید بگم بگم مسئولی را می شنوم، مبهوت و حیران می مانم. انگار نمی خواهم باور کنم پشت این بگم بگم ها چه واقعیت دردناکی پنهان است. یکی می گوید به زودی جزئیات فساد فلان دستگاه را اعلام می کنم، یکی فلان وزیر را به افشای اموال خانواده اش تهدید می کند، دیگری به کنایه از واگذاری یک پروژه هزار میلیاردی به یک آقازاده خبر می دهد، فلان نماینده نیز برای بار چندم یک وزیر را به استیضاح تهدید می کند و بعد از یک هفته امضایش را پس می گیرد! همگی هم با ژست دفاع از حقوق ملت و مبارزه با فساد، این دکان بگم بگم را راه می اندازند و افسوس که هیچ کدام هم نمی گویند!
عجیب نیست!؟ یک مسئول در منصب اجرایی، قانونگذاری و نظارتی بنشیند، از فسادی مطلع شود و در رسانه تهدید به افشا کند و هیچ وقت اطلاعاتی از جزئیاتش ندهد؟ انگار نه انگار که اصلا چنین فسادی وجود داشته و او تهدید به فاش کردنش کرده است.
موج دوم این بگم بگم ها فاجعه بارتر نیز هست. وقتی که فرد تهدید شده به طریق دیگری بگم بگم را علیه تهدید کننده به راه می اندازد و از طنز ماجرا او هم نمی گوید! بعد از چند ماه هم در مجلسی به خوبی و خوشی و خندان و راضی در کنار هم می نشینند و لابد به ریش ما می خندند. مرحبا به این توان حل مساله! آفرین به این همه مدارا و تعامل!
حتما شما بهتر از من می دانید درفاصله بین این تهدید تا آن همنشینی دوستانه چه اتفاقی می افتد. لابد دو طرف می نشینند و سنگ هایشان را با هم وا می کنند. این یکی مجوز فلان پروژه را امضا می کند و او هم با درخوستش موافقت می کند و در پایان به جمع بندی می رسند که اصلا از اول دچار سوء تفاهم شده بودند و هیچ مشکلی وجود نداشته. تا شاید دوباره روزی کارشان به هم گیر کند و دچار سوء تفاهم شوند!
تا زمانی که این آفت بزرگ وجود دارد نباید انتظار گشایشی در معیشت تنگ مردم داشت. بگم بگم گوها آنقدر مشغله دارند که به کار مردم نرسند. بالاخره رسیدگی به این همه مشکل و معظل زمان بر است.
البته این ماجرا یک سمت دیگر هم دارد. کسانی که بگم بگم ندارند اما می گویند. کسانی که از بیت المال دکان سه نبش باز نمی کنند و رفاه مردم را معامله نمی کنند. کسانی که اقدام می کنند و بعد گزارش اقداماتشان را می گویند. کسانی که امید مردم مستاصل و بلای جان دست اندازان به بیت المالند.
شاید امروز قوه قضائیه ما در این مسیر است. نهادی که خانه تکانی را از پستوی خودش آغاز کرد و حالا اتاق به اتاق پیش می رود. به امید آنکه بگم بگم گویی باقی نماند.
چقدر دلگرم کننده است وقتی مفسدان هزار میلیاردی با لباس های راه راه آبی سرمه ای پشت میز محاکمه می ایستند و به دست اندازی هایشان اعتراف می کنند. کسانی که تا دیروز تهدید به بگم بگم می کردند و امروز مجبورند که بگویند. خصوصا آنکه برخی از آنها از منتصبان به برخی مراکز قدرتند و این پیام فرستاده می شود که همه در برابر قانون برابرند.
بیراه نگفته اند که قوه قضائیه مهم ترین رکن دموکراسی است. وقتی دادگاه درست عمل نکند نه تنها هزار قانون و ماده و تبصره و ارگان و نهاد نظارتی راه به جایی نمی برند، بلکه همین قوانین دستاویزی برای مشروع کردن سوء استفاده ها می شوند.
آقای رئیسی؛ حالا که شمشیر را برای مفسدان از رو بسته اید، فکری هم برای بگم بگم ها بکنید تا مقام و منصب و اطلاع از فساد ابزاری برای باجگیری و دامن زدن به آن نشود. شاید اگر یک لایحه در این باره تصویب شود بساط این کاسبی هم برچیده شود. قانونی که از افشاگران فساد حمایت کند و بگم بگم گوها را ملزم به ارائه اطلاعات در دستگاه قضا کند تا اگر اطلاعات صحیحی دارند با مجرم برخورد شود و اگر نه با شخص تهدید کننده برخورد شود.
مسیری که شما آغاز کردید مقوم نظام مقدس جمهوری اسلامی است و بدانید چشم امید میلیون ها ایرانی، برای مبارزه با فساد به دست و دهان شما است.